ا. اميرديواني – نويسنده و پژوهنده
عيد نوروز كه از ديدگاه ايرانيان، جشني ملي، عظيم و ممتازی است و باید گزینهای براي نمود و ارايهی آرمانهاي هنري باشد. از همين رو، در هنر نقاشي، حكاكي، مجسمهسازي و كندهکاری به روي سنگ، آثار بسياري بر جا مانده است كه برجستهترينشان را ميتوان حجاريهاي باقي مانده در تخت جمشيد به شمار آورد.
از روزگار باستان، موسيقي و آوازهاي نوروزي، لحنها و دستگاههاي موسيقي كه در آن، بهاريهها و نوروزخوانيهاي منظم خوانده و مترنم ميشد ریشهدار بوده و البته دستگاهها و مقامهاي موسيقايي در سوگواري هم فراوان بود. در دوران ما، همچنان خواندن نوروزيهها در روستاها و شهرها همراه با آيين مربوطه، كمابيش پابرجاست؛ اگرچه به تدریج گرد فراموشي را به چهره ميگيرند. شادروان «سيد احمد كسروي تبريزي» اديب فرزانه، شرح مفصلي راجع به نوروز نوشته و در پايان نوشتار خويش، مراسمي را توصیف کرده كه با سرودهاي نوروزي و موسيقي مخصوصش همراه بوده است.
موضوعات مربوط به جشن نوروز در كتاب «المحاسن و الاضداد» با توصيفي در زمينهی سرودهاي نوروزي پايان ميرسد و راجع به «پهلبد» يا آن گونه كه تاريخنويسان تازي نوشتهاند «فهلبد = باربَد»، موسيقيدان و رامشگر نامور دوران «خسروپرويز»، روايتهايي داستاني آورده شده است؛ به همين دليل، مقام متعالي موسيقي، بلندآوازگي و دامنهداري آن است كه روانشاد «كسروي»، خوانندگان و نغمه سرايان ايراني را هم رديف سرايندگان و سخنوران ميداند. باز هم براساس همين مقام موسيقي است كه رشتهاي از لحنهای مخصوص براي موسيقيهاي نوروزي ساخته شده بودند كه به طور پراكنده در آثاري كه به موسيقي ايراني ربط مييابد، باقي است و تا امروز نيز گوشههايي از دستگاههاي موسيقي ايراني با نام نوروز همراه است.
در سرزمين ما، براي هر موضوع شاخصي، لحني در موسيقي وجود دارد كه سرودها، تصنيفها و ترانهها در آن دستگاهها خوانده میشود. در «المحاسن» رشتهاي از «سرودهاي خطاب» ياد شده كه احتمالا سرودهايي همراه موسيقي برای تهنيت و شادباش و جز آن خطاب به شهريار بوده است. سرودهاي پهلواني و رزمي، بهاريهها، نوروزيهها، سرودهايي در ستايش باران يا برای طلب باران و فزوني محصول، سرودهاي آخرين، خسرواني، مادر استاني و باربد). راجع به واژهي مادر استاني، فان فلوتن در «المحاسن و الاضداد»، بر اين باور است كه اسم یاد شده بايد تحريفي از كلمهی مادر روستايي باشد كه مشتق از «مادر روستان» است كه نام شهري است.
آن سان كه يادآور شديم در دستگاهها و لحنهاي موسيقايي، از نوروزات، نوروز اصل، نوروز حجازي، نوروزخارا، نوروز عجم، نوروز عرب و نيز نوروز، نوروز اصل صغير، نوروز بياتي، نوروز كبير و مانند اينها ياد شده است.
بيگمان در ساير جشنها هم سرودهاي خاصي بوده كه به فراخور در لحنها و دستگاههاي ويژه، نواخته و خوانده ميشده است. نام لحنهایی كه در اشعار و مكتب متقدمين آمده، حاكي از اين سبك و سياق است. مانند افسر بهار، بادنوروز، بهمن، بهمنجنه، مهرگان بزرگ، مهرگان خوردك، ميبر سربهار، نوبهاري، نوروز بزرگ، نوروزخارا، نوروز خردك و نورزو كيقبادي.
نام گوشههايي از هفت دستگاه موسيقي ايراني نيز اسمهاي آشناست كه از اينها، نوروز از همه بيشتر آشناست. نام گوشههايي همانند نوروز عرب، نوروز صبا، نوروز خارا در دستگاه راست و پنج گاه، نوروز عرب، نوروز صبا، نوروز خارا در دستگاه همايون از اين جمله است. شش لحن از «آوازه» در اين دو بيت به نقل از كتاب «بهجت الروح» شايان توجه است:
مطرب برشه چو نغمه را ساز كند
نوروز و گرشت و سلمك آغاز كند
گفتا صنما نماي كردانيه را
پس مايه برگرداند و شهنا كند
لحني ديگر كه در اين جا نيامده «نوا» ناميده ميشود. در تاريخ آمده كه باربد به دلیل آنكه خسروپرويز از تكرار لحنها ملول نشود، به شمار روزهاي سال، براي هر روزي، لحني ويژه ساخته بود. گزارش ثعالبي در اين مورد بسي جالب است:
از نوروز الصباح نيز كه در پارهاي از آثار ياد شده به نظر ميآيد منظور نوروز خردك باشد. توجهاي به اين اشعار منوچهري، كه از لحنهایی آشنا ياد كرده، جالب توجه است:
نوروز بزرگم بزن اي مطرب نوروز
زيرا كه بود نوبت نوروز به نوروز
بر زن غزلي نغز و دل انگيز و دلفروز
ور نيست ترا بشنو از مرغ نوآموز
نوروز بزرگ به دو مفهوم آمده است: نخست ششم فروردين ماه باشد كه شرح كامل آن هست. ظهير فاريابي گفته:
ميمون و خجسته باد بر تو
نوروز بزرگ و روز تحويل
ولي دومين مفهوم آن گونه كه گذشت، نام لحني در موسيقي است. در سطرهاي پيش، از منوچهري شاهدي نقل شد. هم او ميگويد:
مطربان ساعت به ساعت بر بنايي زير و بم
گاه سروستان زنند امروز گاهي اشكنه
گاه زير قيصران و گاه تخت اردشير
گاه نوروز بزرگ و گه بهار بشكنه
و اما نوروز خارا، نام شعبهاي از نوا
نوا آمد مقام و هست مشهور
ز روي نوروز خارا دان و ماهور
زپنجم نغمه اش نغمه اش نوروز خاراست
هم از شش نغمهي ماهور آشكاراست
دربارهی جشن مهرگان هم لحنهایی در موسيقي بوده است. ميرجمال الدين حسن انجوي شيرازي، از مهرگان بزرگ و مهرگان خوردك، به منزلهي اسامي از پردههاي موسيقي ياد كرده است. همچنين، مهرگاني را نام لحني در موسيقي تصنيف باربد گفته است. نظامي گنجوي گويد:
چو نو كردي نواي مهرگاني
ييردي هوش خلق از مهرباني
بين مردم گيل و ديلم، در شمال ايران و سواحل درياي خزر، همچنان رسم نوروزي خوان يا نوروزي خواني معمول است. نوروزي خوانان دسته كوچكي را گويند كه كارشان را از يكي دو هفته تا يكي دو ماه پيش از فرا رسيدن نوروز شروع ميكنند. در حال حاضر، اين دسته بيشتر از دو يا سه تن نيستند و در محل به «نوروزي نو سال خوان» معروف هستند كه به شکل سيار ميان روستاها ميگردند و هدايايي دريافت ميكنند. در واقع، اينان پيكهاي نوروزي و بهاري هستند كه مژدهی رسيدن بهار و نوروز را ميدهند. گاهي ساز و سرنا نيز با همخوانيشان همراه است و بيگمان در گذشتههايي نه چندان دور، كار گروه با نمايشهاي نيز همراه بوده است. بيشتر اشعاري كه ميخوانند با اين بيت آغاز يا پايان مييابد:
به حق سوره ياسين تبارك
شما را سال نو باشد مبارك
نوروزخواني هنوز در سراسر ايران، پاكستان و هند باقي مانده كه بیشتر مداحان ديني، همراه مدح ائمهی اطهار و شعار رويدادهاي مهم مذهبي در اين روز، اشعاري ميخوانند.
«سبزهی بهار» نيز نام نوايي در موسيقي است. منوچهري در قصيدهاي، ضمن توصيف جشن سده، بهار و نوروز و مدح مسعود غزنوي در فرارسيدن نوروز ميگويد:
مستي كني و باده خوري ساليان سال
شكر گزي و نوش مزي شاد و شادخوار
بر سبزهي بهار نشيني و مطربت
به سبزهي بهار زند، سبزهي بهار
برتولد اشپولر، در مبحثي كوتاه و فشرده، ولي سرشار از منابع و مستندات راجع به رواج و شيوع موسيقي ايراني، لحنها و نواهايي كه در جشنها و شعرخوانيهاي نوروزي شناخته شده، مطالبي نقل كرده است.