زبان بدن یک ارتباط غیرکلامی است که ما به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه از آن استفاده میکنیم. این ارتباط غیرکلامی شامل ارسال و دریافت سیگنالهای بدون کلام میشود. گفته میشود که ارتباطات خوب پایه و اساس رابطههای موفق است؛ بنابراین توانایی شناخت و استفاده درست از رابطهی غیرکلامی یا همان زبان بدن ابزار قدرتمندی است که به شما این امکان را میدهد که منظور واقعیتان را به فرد مقابل برسانید و تعامل با دیگران را به یک تجربهی آسان و لذتبخش تبدیل کنید.
شما در طول روز سیگنالهایی را به مردم ارسال میکنید، بدون اینکه توجهی به آنها داشته باشید. نحوهای که چشمانتان را حرکت میدهید و نحوهای که با کسی دست میدهید نمونههای این سیگنالها هستند. ممکن است با استفاده از زبان بدن، سیگنالهای ناخودآگاهی را ارسال کنید که یا سبب شوند دیگران شما را بیشتر دوست داشته باشند یا حداقل حرف شما را به واسطهی دریافت آن سیگنالها، اجمالا درست فرض کنند. هر زمان که دربارهی این مهارتها صحبت میکنم، همیشه یک یا دو نفر هستند که از «اثر گذاشتن» بر دیگران به وسیلهی زبان بدن (ترفندهای روانی) احساس راحتی نمیکنند.
فریبندگی، همیشه هم بد نیست
«اثر گذاشتن»، تغییر رفتار یا تفکر دیگری است.
«فریبندگی»، دانسته اثر گذاشتن است. شاید وقتی واژهی «فریبندگی» را بشنوید، فورا افکار منفی به سراغتان بیاید، اما دست نگه دارید. فریبندگی به معنی دستکاری در برداشت و حس دیگران، لزوما بد نیست. آنچه بد است، نیتهای بد انسانها است.
نمونهی ۱: فرد موذیِ فریبنده
انسان بد، بد است و انسان بدی که فریبکاری میکند واقعا مشکلساز است. برای نمونه:
دختر بدجنسی که قصد دارد جایگاه اجتماعی همکلاسی دوستداشتنیاش را پایین بیاورد.
او به همکلاسیهایش میگوید که این دختر دوستداشتنی کار بدی کرده است.
در نتیجه کل کلاس دختر دوستداشتنی را کمتر دوست خواهند داشت.
و حالا دختر دوستداشتنی غمگین میشود.
نمونهی ۲: فریبندگی دوستانه
فریبندگی میتواند حال و روز هر کسی را در موقعیت خاصی بهتر کند.
آدم خوشگذران یک فریبندهی باتجربه است. او تصادفا به شخصی تنه میزند. او به نحو آرامشبخشی لبخند زده و عذرخواهی میکند، حتی اگر خودش مقصر نباشد.
به این ترتیب آدم خوشگذران با درایت و فریبندگی خود از وقوع یک دعوا جلوگیری میکند و شبِ خوشی را میگذراند.
همانطور که در این دو نمونه مشاهده کردید، مشکل دختر بدجنس در نمونهی ۱، فریبندگی و دستکاری در موقعیت نبود. مشکل، نیت بد و دروغ او بود.
پیشنهادات
نیتهای خوب داشته باشید
فرض را بر این میگذارم که شما از این ترفندها با نیتهای خوب استفاده خواهید کرد و لطفا همین کار را بکنید.
بخش اول: نگرش و زبان بدن
ذهن آدمی همواره به دنبال قضاوت کردن است. این ویژگی ما در فرایند تکامل باعث بقای ما شده است. ما در یک چشم به هم زدن قضاوت میکنیم:
آیا این فرد تهدیدی برای جان من است؟
آیا این فرد جذاب است؟
آیا این فرد برای بقای (اجتماعی) من فایدهای دارد؟
به این غریزه توجه کنید، اما بدون شناخت بهتر فرد، هرگز تحت تاثیر آن عمل نکنید. ترفندهای زیر به شما کمک خواهند کرد تا به شیوههایی رفتار کنید که دیگران برداشت خوبی از رفتار شما داشته باشند.
این بخش منحصرا دربارهی زبان بدن نیست، بلکه این نگرشها به طور ناخودآگاه بر زبان بدن شما تاثیر خواهند گذاشت.
۱. احساس امنیت کنید و از خود اطمینان نشان دهید
این نگرش آنقدر مهم است که باید یک مقالهی کامل را به آن اختصاص داد. شما نمیتوانید ۱۰۰٪ اوقات از این نگرش برخوردار باشید. بهعلاوه، قطعا مواردی هست که مطمئن به نظر نرسیدن به شما مزیت دوستداشتنی بودن را میدهد، اما نگرش عنوان شده روی هم رفته درست است.
دو نکته را باید در این خصوص در نظر بگیرید:
* سعی کنید مسائل ناراحتکننده را برطرف کنید:
برای من پوست بد یک مساله بود که آن را برطرف کردم.
مسالهی دیگر انتخاب لباس بود که آن را با به همراه بردن یکی از دوستانم هنگام خرید، حل کردم.
*به خودتان احساس امنیت را یاد بدهید:
من از کتابهای صوتی خودآموزی که دانلود کردم چیزهای زیادی آموختم.
هیکل متناسب داشتن کمک زیادی به من کرد. کتاب «بدن چهار ساعته» (The 4 Hour Body) یا خلاصهاش را بخوانید.
۲. همه دوست هستند، مگر غیر از این ثابت شود
چرا پیش از آنکه اصلا پلی ساخته باشید، دست به تخریب آن بزنید؟ اصلا منطقی به نظر نمیرسد:
شما میتوانید همه چیز را به دست آورید. شما هیچ چیزی برای از دست دادن ندارید.
به زودی خواهید فهمید که آیا فرد جدیدی که وارد زندگیتان شده، میخواهد یا میتواند یک دوست خوب باشد یا نه.
- همه لایق احترام هستند، مگر غیر از این ثابت شود
در اینجا نیز، با احترام گذاشتن به دیگران یا چیزی به دست میآورید یا اصلا چیزی را از دست نمیدهید. این به آن معنا نیست که تمام روز باید تملق کسی را بگویید، بلکه به این معنا است که نباید کسی را از سر باز کنید یا کاری کنید که احساس کماهمیت بودن داشته باشند.
- همه را دوست بدارید، مگر ثابت شود لیاقتش را ندارند
غریبهها استحقاق این را دارند که به آنها فرصت اثبات حقانیتشان را بدهید. در دنیای ما هر کس میتواند چیزی باشد که در ظاهر نیست. من انسانهای نفرتانگیزی را دیدهام که در ظاهر، مهربان به نظر میرسیدند و میلیاردرهایی که مثل کودکان هیجانزده رفتار میکردند. به قول یک ضربالمثل قدیمی: «به جلد یک کتاب دقت کنید، اما پیش از قضاوت کردن حتما چند ورق از آن را بخوانید.»
فرد نفرتانگیز یا میلیاردر هیچ کدام از دیگری «بهتر» نیستند. اما بودن در کنار یکی من را ناراحت و بودن در کنار دیگری به من احساس لذت و اشتیاق میدهد.
- همیشه به این فکر کنید که چه کاری میتوانید برای دیگران انجام دهید
وقتی با کسی برخورد میکنید، فکر نکنید که «او چه کاری میتواند برای من انجام دهد؟»، بلکه به این بیندیشید که «من چه کاری میتوانم برای او انجام دهم؟» کمک کردن به دیگران بهترین راهی است که آنها را به کمک کردن به خود شما ترغیب میکند و این وضعیتی است که همه در آن برنده خواهند بود.
توجه کنید که نمیگویم نصیحت بیجا کنید تا خودتان را باهوش جلوه دهید. تنها زمانی به مردم کمک کنید که واقعا باور دارید زندگی آنها با آگاهی، کمک یا تماسی که شما به آنها پیشنهاد میکنید، بهتر خواهد شد.
پیشنهاد کمک بدهید، اما اصرار نکنید. مختصر و مفید سخن بگویید و اجازه دهید آنها تصمیم بگیرند که پیشنهاد کمک شما را بپذیرند یا نه.
در شمارهی بعد دربارهی حالات بدن و زبان آن در بازگویی نیت دورنی شما یا فرد مقابلتان برای خوانندگان گرامی سخن خواهیم گفت.