کارگردان: کریستین گودگست
تهیه کننده:جرارد باتلر ، مارک کانتون
نویسنده: پل شیورینگ و کریستین گودگست
بازیگران: جرارد باتلر، ۵۰ سنت، پابلو شرابر، اوشی جکسون،ایوان جونز ، داون ایلویری
موسیقی: کلیف مارتینز
فیلم برداری:تر ی استیسی
ناشر: اس تی اکس اینترتیمنت
تاریخ اکران: ۱۹ ژانویه ۲۰۱۸
مدت فیلم: ۱۴۰ دقیقه
بودجه: ۳۰ میلیون دلار
فروش گیشه: ۸۰ میلیون دلار.
داستان فیلم
فیلمنامه ی کمینگاه دزدان در مورد یک گروه خلافکار حرفهای است که برخی از آنها در گذشته آموزشهای نظامی را گذراندند و به همین دلیل در سرقتهایشان از تاکتیکهای جنگی و نظامیبهره میگیرند . از طرف دیگر اما یک تیم قوی اما نه چندان قانونمند پلیس ، به دنبال ردپایی از آنها هستند ، مامورانی که خود نیز در کارنامهی کاریشان دچار فسادهای مالی و اخلاقی زیادی شدهاند.
در این بین گیر افتادن یکی از اعضای باند خلافکاران (اوشی جکسون) باعث میشود که پلیسهای اخلاق مدار! داستان ما از او به عنوان یک نفوذی استفاده کنند اما…
جی تی ای بازهایهالیوود!
امکان ندارد حداقل سالی یکی دو فیلم با موضوع سرقت درهالیوود ساخته نشود و به نمایش در نیاید. کلا موضوع سرقت از آن دسته ماجراهایی است که جاذبههای لازم را برای همراهی مخاطب با خود را داراست.
از آثار ماندگار و شاهکاری همچون «مخمصه» مایکل مان بگیرید تا فیلمهای ناامید کننده ای مثل« ۹۹۹» (تریپل ناین) . سازندگان این فیلم هم سعی کردند با کنار هم گذاشتن المانهای مختلف ژانر سرقت اثر خوبی را خلق کنند حالا اینکه این فیلم چقدر دندانگیر است موضوعی است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
دزدیدیم، دزدیدید، دزدیدند…
مهمترین فاکتور کمینگاه دزدان ، نبود قهرمان است! در این فیلم بسیار سعی شد که مخاطب نتواند طرف افراد به ظاهر خوب را بگیرد.
به این دلیل که پلیسهای داستان نه تنها آدمهای درستی نیستند بلکه تا دلتان بخواهد از موقعیت خود سو استفاده میکنند . پس شما ناخودآگاه به سمت گروه خلافکار ماجرا کشیده میشوید، گروهی که حداقل در کار خود صادق هستند و پشت ظاهر مثلا معصوم قانون مخفی نمیشوند.
و این بازی فاجعه بار…
در مورد تیم بازیگری و نوع نقش آفرینی آنها باید گفت که فیلم در این زمینه با مشکلات اساسی دست و پنجه نرم میکند. از آنجا که تا اواخر داستان فیلمنامه به هیچ عنوان تکلیفش با خودش مشخص نیست، بازیگران هم دچار یک سردرگمی خندهدار شدهاند و نمیدانند دقیقا باید چه کاری انجام دهند.
بسیاری از سکانسها به طرز عجیبی با کلیت کار فاصله دارد. مثلا گاهی که اصلا نیاز نیست، فیلم عاطفی میشود، در جای دیگر زمانی که فیلمنامه باید جدیتر از همیشه باشد کارکترها شروع به شوخیهای کاملا بینمک میکنند و همین عوامل باعث میشود که داستان ابدا دارای چفت و بست درستی نباشد.
انتخاب بازیگران هم اصلا خوب کار نشده است. برای مثال کاراکتر پلیس داستان که «جرارد باتلر» آن را ایفا میکند یکی از نچسبترین و در عین داشتن حس زرنگی بیش از حد ، یکی از احمقترین کاراکترهای این فیلم است!
وجود ۵۰ سنت نیز در این فیلم تنها جنبه تبلیغاتی دارد وگرنه نه جذابیتی به فیلم میدهد و نه کارکترش نقش به سزایی در پیش رفت داستان دارد.
شروع خوب، اواسط بد، پایان غیره منتظر
باور کنید این فیلم جزو آن دسته از آثاری است که در انتهای داستان شما را در موقعیتی قرار میدهد که چرتتان کاملا بپرد و با تعجب از بغل دستی خود بپرسید که چه اتفاقی افتاد!؟
پایان فیلم و پیچش غیر منتظرهی آن شاید مهمترین عاملی باشد که باعث میشود این فیلم مورد قبول واقع شود و تجدید نیاورد!
جمع بندی
در مجموع باید گفت که در این زمان که فیلمهای خوب در حال اکران هستند و کیفیت تصویری خوب آنها هنوز منتشر نشده است ، دیدن فیلمی مانند «کمینگاه دزدان» مطمئنا نمیتواند انتخاب بدی برای آخر هفتهی شما باشد.
فیلم تمام تلاشش را کرده که اثری کاملا جدی باشد،حال اینکه در جاهایی از فیلم، عوامل با مشکلاتی هم چون لقمهی بزرگتر از دهان خود را برداشتن مواجه شدهاند ، ابدا باعث این موضوع نمیشود که فیلم ارزش یک بار دیدن را نداشته باشد.
پس حتما دیدن این فیلم را در برنامهی خود قرار دهید و از دیدن حماقت پلیسهای پرمدعای اف.بی.آی لذت ببرید!
به احترام شوالیهی تاریکی و دلقک دوست داشتنی
کارگردان: کریستوفر نولان
تهیه کننده: اما توماس، کریستوفر نولان ، چارلز روون
نویسنده: کریستوفر نولان، دیوید اس،گویر
بازیگران: کریستین بیل، هیث لجر، مایکل کین، گری اولدمن، مورگان فریمن، مگی جلینهال.
موسیقی:هانس زیمز، جیمزهاوارد
فیلم برداری: والی فیستر
تاریخ اکران: ۱۴ ژوئن ۲۰۰۸
کمپانی ناشر : برادران وارنر
بودجه: ۱۸۵ میلیون دلار
فروش گیشه: بیش از ۱ میلیارد دلار
مدت زمان فیلم : ۱۵۲ دقیقه
داستان فیلم
این فیلم که قسمت دوم از سهگانهی « شوالیه تاریکی» است، دقیقا به حوادث بعد از قسمت اول (آغاز بتمن) میپردازد. گاتهام شهری که همیشه در تاریکی و فساد قرار داشت ، مدتی است که به خاطر حضور بتمن آرامشی نسبی را به خود دیده است اما پیدا شدن سروکله دلقکی آنارشیست به شهر باعث بروز هرج و مرجهای بسیار زیادی میشود و بتمن اینبار باید با بزرگترین دشمن خود یعنی جوکر دست و پنجه نرم کند . دشمنی که بیشتر از هرکس دیگری بتمن را میشناسد و عقاید و باورهای اورا به چالش میکشد…
فوقالعاده، فوقالعاده، فوقالعاده!
در وصف این شاهکار واقعا چه باید گفت؟ شوالیه تاریکی آنقدر نکات مثبت دارد که حتی نوشتن و پرداختن به آن هم کاری کاملا سخت و طاقت فرسا است!
هر جای این فیلم را که نگاه کنید تنها شگفتی میبینید. بازیهای حیرت آور، فیلمنامهی قوی، کارگردانی کاملا هوشمند، فیلمبرداری نوآور، موسیقی متن شاهکار و….
کریستوفر نولان استانداردهای سینما را با این اثر به چالش کشید و کمالگرایی خود را بار دیگر به گوش تمامی سینما دوستان رساند.
او و تیمش کاری کردند که دیگر بتمن تنها یک ابرقهرمان محبوب نباشد بلکه به نمادی تبدیل شود که در عین قدرت میتواند دارای ضعفهای بسیار زیادی باشد. بتمن نولان شاید واقعیترین اثر تخیلی تاریخ سینما باشد.
فیلمیکه استانداردهای سینما را کیلومترها جابهجا کرده است.
آرام بخواب هیث
وقتی ارزش کاری که هیث لجر با کاراکتر جوکر انجام داد مشخص میشود که بدانیم او به تنهایی تمامی این شاهکار را تحت الشعاع خود قرار داد. او این نقش را آنقدر جنونآمیز و پر تعلیق ایفا کرد که تمامی فاکتورهای مثبتی که در بالا نام بردم را به نوعی به زیر سایهی سنگین خودش قرار داد. ده سال از اکران این فیلم میگذرد و همچنان مردم دارند در مورد او و ایفای نقشش صحبت میکنند.
هنوز باور این موضوع که او به این شکل جوکر را به نمایش گذاشت کمی سخت است.
بازی او اگر نگوییم بهترین ، مطمئنا جزو ۱۰ بازی ماندگار تاریخ سینما است.
و حیف و صد حیف که آنقدر عمر نکرد که ما بازهم شاهد هنرنمایی او باشیم. روز فوت هیث لجر روز مرگ سینما بود. او آمد ، همه چیز را به آتش کشید و برای همیشه رفت…
مهمترینهای نولان
اگر بخواهیم به صورت فهرست وار مهمترین نکات مثبت این اثر نام ببریم ، باید به این گزینهها توجه کنیم:
۱_شخصیتپردازی عظیم
۲_فیلمنامه و خط داستانی آن
۳_انتخاب درست بازیگران
۴_موسیقی فوقالعاده
۵_ فیلمبرداری شاهکار و جریان ساز.
و اما نقاط ضعف
حتی اینچنین اثری نیز مطمئنا دارای ضعفهایی است، نکتهی جالب در مورد شوالیه تاریکی این است که نکات ضعفاش دقیقا در نقاط مثبتش قرار دارد!
برای مثال کارکتر بروس وین (بتمن) همواره با با یک خوددرگیری عظیمی دست و پنجه نرم میکند و خیلی از مواقع بیش از اندازه مهربان و دلرحم و حتی عاشقپیشه است! مواردی در اصل شخصیتسازی بتمن در کمیکها و داستانها کمتر دیده شده است.
از طرف دیگر جوکر با تمامیخوبیهایش یک ضعف بزرگ دارد و آنهم طراحی نقشههای پلیدانهاش است. او گاهی نقشههایی میکشد که تنها در صورتی اجرایی است که او بتواند آینده را ببیند ! وگرنه اینچنین ریسک کردن از شخصیت زیرکی مانند او کاملا عجیب میباشد! ( سکانسهای دستگیر شدن و فرار او از ادارهی پلیس را به یاد آورید)
از طرفی دیگر ، بیش از حد گاتهام را بی در و پیکر نشان دادند و انگار پلیسهای گاتهام بیشتر به یک جوک شبیه هستند تا ماموران برقراری امنیت شهر! تمام اتکای آنها به بتمن است و اگر او نباشد باید در ادارهی پلیس را گل بگیرند!
اما به هرحال وجود این ضعفها کاملا عادی است و به هیچ عنوان چیزی از ارزشهای این اثر بیاد ماندنی را کم نمیکند.
جمع بندی
این فیلم بدون هیچ تعصبی بهترین فیلم کمیک بوکی تاریخ است و احتمالش بسیار کم است که روزی فیلمی بهتر از « شوالیه تاریکی» ساخته شود و تاثیری اینگونه را در جوامع مختلف و سینما بگذارد. ندیدن این فیلم بی احترامیبه سینماست، اگر بر فرص محال تاکنون موفق به دیدن این فیلم نشدهاید ، بیشتر از این وقت را تلف نکنید .
جا دارد در پایان از دوبله فوق العادهی استاد منوچهر
اسماعیلی نازنین نیز یادی کنیم که به بهترین شکل ممکن از پس ایفای کارکتری مانند جوکر برآمدند.
«شوالیه تاریکی» تنها یک فیلم نیست بلکه دروازهای است به سوی خیر و شر ، تاریکی و نور و عدالت در مقابل هرج و مرج.