مصاحبه
حدیث میرامینی بازیگر جوان سریال پناه آخر در گفتوگوی اختصاصی با مجله ۷ روز زندگی:
دیگران را زندگی و خلق کنم و این برایم جذابیت دارد
فاطمه شعبانی
…………..
۱۳۹۸/۰۹/۲۳«حدیث میرامینی» متولد ۱۳۶۶ در تهران و بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون و دارای مدرک کارشناسی نمایش است. میر امینی که این روزها با سریال «پناه آخر» مهمان خانههای ما بود برای اولین بار در سریال «هویت» بازی کرد اما با سریال «دلنوازان» به شهرت رسید. این بازیگر جوان بازی فیلم های تلویزیونی: قصیده یک شب بارانی، گزارش یک اعدام، مرد، رها، دلنوازان، ساختمان پزشکان، ستایش۲، همه چیز آنجاست،نیاز و… فیلم های سینمایی: شب حورا، ورود آقایان ممنوع، من و زیبا، مورچهها، مردی شبیه گرگ، آاااادت نمیکنیم را در کارنامه هنری خود دارد. میر امینی سال ۱۳۸۹ برای نقش آفرینی در فیلم تلویزیونی: «قصه داود و قمری» کاندیدای بهترین بازیگر زن در بخش ویدیو جشنواره فجر و سال ۱۳۹۲ کاندیدای بهترین بازیگر در فستیوال «ناسنی» فرانسه شده و در سال ۱۳۹۵ با یک تئاتر به نام «دلو» در فستیوال فنچ نیویورک به نمایندگی از ایران شرکت کرده است. این بازیگر محبوب کشور با مجتبی رجبی بازیگر جوان ایرانی ازدواج کرده است. گفتگوی ما را با میرامینی بخوانید.
…………….
آخرین سریالی که از شما در تلویزیون پخش شد سریال پناه آخر بود درباره نقشتان به عنوان نرگس بگویید؟
در روزهای اول پیش تولید فیلمنامه برایم فرستاده شد فیلمنامه را خواندم و به خاطر تفاوتی که برایم داشت و کاراکتری که هنوز بازی نکرده بودم جذبش شدم و بعد از گفتوگو با عوامل فیلم از جمله تهیه کننده و کارگردان و اطلاع از گروه از جمله بازیگرها به نظرم آمد که کاری متفاوت خواهد شد و بازی در این سریال را پذیرفتیم.
نقش نرگس چه ویژگی و جذابیتی داشت نظرتان را جذاب کرد؟
همانطور که دیدید نرگس در واقع راوی و پیش برنده قصه بود و یکی از جذابیتهایش این بود که همه گرههای داستان به دست او باز می شد و همه در خط داستانیشان با نرگس مواجه میشدند. گرهگشایی اصلی به دست نرگس بود و این برایم جذابیت داشت خصوصا که اصولا در تلویزیون شخصیت پیش برنده خانم نداشتهایم و قصههای این شکلی برای بازیگران خانم جذابیت دارد.
نرگس به نوعی نماد یک دختر قوی بود؟
بله نرگس یک وکیل موفق بود که سوای روابط خانوادگی در روابط کاریاش جدی بود او وکیل شرکتی بود که دامادشان در آن کار میکرد و این خصوصیت شخصیت نرگس که ما در قصه خیلی به آن اشاره میکردیم: «پسر نداشته حاج مرتضی» در فیلم بارز بود. اصولا در فرهنگ ما پسر در جامعه نقش پررنگ تری نسبت به دختر دارد در این فیلم قصد داشتیم به نقش پر رنگ نرگس به عنوان پسر نداشته حاج مرتضی اشاره کنیم او عصای دست پدرش بود. نرگس به عنوان یک وکیل از همه اتفاقات با خبر میشد و تربیتش به گونهای بود که حق و ناحق نمی کرد حتی برای نزدیکانش. نرگس باور داشت که صداقت مهمترین ویژگی هرآدمی است.
بارخورد خاصی از سریال گرفتید؟
بله، الان با توجه به فضای مجازی نسبت به گذشته سریال ها بازخوردهای آنلاینتری میگیرند. به محض پخش سریال اگر عکسی میآمد یا نظر و انتقادی بود میگرفتم از ۱۷ سالگی که وارد عرصه سینمایی شدم همیشه کارکترهای من ،نقش یک دختر شیطون را ارائه میداد به همین دلیل ایفای این نقش برایم کمی ترس و ریسک داشت زیرا تا حالا نقشی با این جدیت بازی نکرده بودم. ولی خوشبختانه فید بکهای مثبت گرفتم و مخاطبان، من را پذیرفتند و این باعث خرسندگی من شد.
فکر میکنم این روزها از شما زیاد سوال میشود که چرا در ستایش سه بازی نکردید؟
من قبلا هم این موضوع را توضیح دادم و مردم هم خیلی پیگیر بودند برای من جالب بود که با هجمه زیادی از چراها روبرو شدم هرجا میرفتم تا مدت ها به من می گفتند چرادر ستایش بازی نکردی؟ کار کردن با آقای سلطانی برای من خیلی لذت بخش بود. وقتی ستایش ۲ تمام شد نمی دانستم چه موقع قرار است فیلمبرداری ستایش ۳ شروع شود و به ما زمان خاصی نداده بودند بنابراین وقتی ستایش ۳ کلید خورد علاوه بر اینکه ضیق وقت داشتم واز آقای سلطانی عذر تقصیر خواستم، نقشم را در ستایش ۲ هم زیاد دوست نداشتم به نظر من نقش نازگل در ستایش ۲ نقش منفعلی بود. از طرفی در ستایش ۳ از آنجا که نمی دانستم که فیلمنامه دارند یا نه و این خیلی رایج است که ما با چند قسمت اولیه فیلمنامه کلید میزنیم و شروع میکنیم چیزی قابل پیشبینی نیست که قرار است چه اتفاقی بیفتد من در ستایش ۳ گفتم اول مطمئن بشوم و بعد بروم. جدا از همه اینها احساس کردم برای من بازی کردن نقشی که کمرنگ و مکمل است خیلی انگیزشی نیست و خیلی نقش چالش برانگیزی نخواهد بود. خوشحالم ازاینکه دیدم چهره دوست داشتنی بازیگر جوان برای این نقش معرفی شد و درستش هم همین است از یک جایی به بعد من به عنوان یک بازیگری که چند سال است کار کردم اگر احساس میکنم حضور من در یک کاری به رزومه و به تجربه هنری من خیلی کمک نمی کند به کار دیگری بروم و جا را برای چهرههای جدید باز میکنم باید این اتفاق همیشه بیفتد. بعضی بازیگرها احساس میکنند همه نقشها باید برای آنها باشد ولی من خیلی خوشحال شدم که دیدم خانم مرزبان کار کردند و خیلی موفق بودند و به این نقش میخوردند برایشان آرزوی موفقیت میکنم.
از میان کاراکترهایی که تا به حال بازی کردید کدام یک بیشتر شبیه خودتان است؟
من فکر میکنم هیچکدام! ما بازیگرها یک خود واقعی در زندگی داریم که درست است که خودشناسی مرحله خیلی مهمی از زندگی است و خیلی آدمها که به خودشناسی میرسند دارای یک آرامش خاصی میشوند ولی فکر میکنم ما ذره ذره به این داستان میرسیم تمام کاراکترهایی که بازی میکنیم از بانک عاطفی بازیگری وام میگیرد بنابراین فکر میکنم حدیث میرامینی واقعی را من در زندگی دارم و دوستش ندارم که هیچ وقت خرجش کنم و شاید هرجا لازم باشد این کار را میکنم اما وظیفه من به عنوان یک بازیگر این است که دیگران را زندگی و خلق کنم و این برایم جذابیت دارد.
بهترین بازیگری که روبرویش بازی کردید چه کسی بوده است؟
خیلی از بازیگرها! این سوال سختی است خیلیها خوبند، خیلیها بهتریناند خیلیها عزیز هستند من این شانس را داشتم که با خیلی از پیشکسوتها کار کنم و این خیلی برایم مهم است.
دوست داشتید جای کدام بازیگر بازی کنید؟
هیچکدام، بازیگری که بازی کرده جای خودش بوده است. خیلی نقشها در ذهنم هست که احساس میکنم چه خوب میشد چنین شخصیتی به من پیشنهاد بشود چون برایش خیلی نقشهها دارم اما واقعا برایم پیش نیامده است که بگویم کاش من جای فلانی بازی میکردم یا این چرا اینجوری بازی میکند. من هیچ وقت به نگاه خریداری به شخصیت همکارانم نگاه نکردم.
دوست داشتید چی را بازی میکردید نقشی که تا به حال نوشته نشده باشد؟
شاید باور نکردنی نباشد من چیزی در ذهنم نیست که بگویم کاراکتر این شکلی هست و منتظرم به من پیشنهاد بشود اگر روزی به این توانمندی برسم که در ذهنم شخصیتپردازی کنم حتما مینویسم به عنوان بازیگر وظیفه دارم به شخصیتهایی که به من پیشنهاد میشود ریشه، شاخه و برگ بدهم و خلقش کنم هیچ وقت خودم کاراکتری را به صورت کامل خلق نکردم که بگویم بنشینم فیلمی ساخته بشود که این کاراکتری که من خلق کردم در آن فیلم باشد و من بازی کنم هنوز پیش نیامده است.
خیلی مقید به فیلمنامه هستید؟
به نظرم هیچ باید و شاید و قانون صد درصدی با هنر آمیخته نیست هنر هیچ چهار چوب خاصی ندارد واگر غیراز این باشد هنر نیست این تنها نظر من نیست که بگویم من عین این بازی میکنم یا بازی نمیکنم برای هر بازیگری امکان ندارد که پیش بیاید که تغییراتی به وجود بیاورد واین بستگی به انعطاف فیلمساز و کارگردان و نویسنده هم دارد.
شما سابقه بازی در سریال طنز هم داریم سریال طنز را بیشتر میپسندید یا سریالهای جدی را؟
هرکدام ژانر خودش است.
به نظر شما این روزها که مردم ما غمگین هستند و مشکلات زیادی دارند چقدر نیاز به سریالهای طنز دارند ؟
فکر میکنم مردم ما و همه مردم جهان نیاز به همه چیز دارند. خیلی خوب است کارهای طنزی که در وقار و شانیت خودش است به عنوان طنز وکمدی واقعی ساخته شود و چشم هم عادت کند. مهمترین وظیفه ما که تریبون داریم ایناست که بیشتر از اینکه فقط به این فکر کنیم که حال مردم بد است فیلم طنز بسازیم و به هر قیمتی مردم را بخندانیم یا باید گریه کنند و کاری بسازیم که به هرقیمتی شده گریه کنند فکر میکنم به جای این کار مهمترین رسالت ما این است که سلیقه بیننده را طبق مدیوم جهانی آپدیت و روتوش کنیم و سلیقه مخاطب را ارتقا بدهیم. نباید نادیده بگیریم که این مردم دارایشان و شعور و منزلت هستند و ما به عنوان کسانی که تریبون داریم موظف هستیم در یک مدیون جهانی آن کمدی را روایت کنیم. این مهم تر از این است که یک مدت طنز و یک مدت درام یا وحشت بسازیم باید همه چیز داشته باشیم و درست و استانداردش را بسازیم.
شما اگر بازیگر نمی شدید چکاره میشدید؟
نمیدانم، هر شغلی که پیش میآمد.
در خاله بازیهای دوران بچگی بیشتر چه نقشی را بازی میکردید؟
احتمالا همه شخصیتها را بازی میکردم !
چطور شد به سمت هنر کشیده شدید؟
فکر میکنم باید پیش میآمد! من سن کمی داشتم و خیلی زود تکلیفم روشن شد آن زمان فکر میکردم درستترین کار است و تا این لحظه هم پشیمان نشدم.
کسی شما راکشف کرد یا مشخص بود شما بازیگر خوبی هستید؟
من در سن کم تصمیم گرفتم و در باره این مسئله با خانواده حرف زدم پدرم مشوق من بود و با روی باز از انتخاب من استقبال کرد آن زمان من شاگرد مدرسهای بودم پدرم، من رادرکلاسهای اکادمی خدا بیامرز استاد حمید سمندریان ثبت نام کرد و پایهگذاری کارم شروع کلاسهای ین استاد بود.
پس انتخاب خودتان بود و تشویق خانواده؟
بله انتخاب خودم بود اما من به عنوان یک بچه ۱۶ ساله نمیدانستم در جهان تئاتر وسینما چه خبر است پدرم با تحقیقات زیاد من را درکلاس بازیگری ثبت نام کرد و این روند پیش رفت. ما در تئاتر کارگروهی کردیم تست دادیم، انتخاب شدیم و مسیر پیش روی من باز شد.
به عنوان یک دهه شصتی چقدر ایدهآلگرا هستید؟
تا منظورتان از ایده ال چی باشد؟
غالبا میشنویم که دهه شصتیها درامر ازدواج، کار، تحصیل و در کل همه چیز ایدهآلگرا هستند احساس میشود دهه هفتادیها برخلاف دهه شصتیها خیلی زودتر و راحتتر تصمیم میگیرند؟
من اطرافم دهه هفتادی ندارم که بشناسم و ببینم اما اگر آنها آمال گرا، اهل پرشهای بلندتر هستند قاعدتا لازم است انرژی بیشتری داشته باشند و تلاش بیشتری بکنند تا به هدفهای بزرگتر برسند. اما در مورد خودمان دهه شصتیها، حداقل در چندین سال گذشته انگار اتفاقی دارد میافتد که خیلی نمیشود فهمید آن اتفاق چی است فقط هدفها دورتر و مسیرها تنگ تر و راهها سختتر میشود این چیزی است که من خیلی خوب لمسش میکنم امیدوارم این اتفاق برای نسلهای بعدی نیفتد.
شما یک زوج بیحاشیه هستید چطور خودتان را از حاشیه دور کردید؟
نمیدانم ما داریم زندگیمان را میکنیم وقتی این حرف را به ما میزنند فکر میکنم ما چه کار باید میکردیم که نکردیم؟ اصلا حاشیه چی است؟ این زندگی ماست. من اصرار خاصی بر بی حاشبه بودن نکردم. ما زندگی خودمان را میکنیم این مدل خودمان است.
سختی زندگی زوجهای هنری چیست؟
والله من تا به حال مشاور زوجهای هنری نبودم!
اصلا زندگی متاهلی سخت است؟
به نظر من نه، خیلی سخت نیست!
پس چرا دخترها ازازدواج فراری هستند؟
(باخنده) ما هرکسی را دیدیم دنبال شوهر بود کی فراری است نمیدانم ؟
شاید ایدهآلگراییشان است که باعث میشود به سختی ازدواج کنند؟
اگر ازدواج در چهارچوب و قالب درستش مطرح شود و ازدواج با این هدف صورت بگیرد که درمسیری که میروی همراهی پیدا کنی که تو را کاملتر کند و دوتایی آن مسیر را ادامه بدهید و به هدفهای بهتر برسی بد نیست اما اگر ازدواج مفاهیم دیگری دارد که من آنها را نمیدانم شاید سخت باشد.
در کل آدم سخت گیری هستید یانه ؟
خودم میگویم نه اما دیگران باید بگویند.
از مشکلات راحت میگذرید یا متوقف میشوید و مکث میکنید؟
ممکنه وقتی از لحاظ ذهنی به مشکلی برمی خورم خیلی رویش متمرکز بشوم که آسیب شناسی کنم و دنبال راه حل بگردم اما سعی میکنم زود مسئله را حل کنم حتی اگر مسئلهای حل نمیشود باهاش کنار بیایم.
با توجه به شغلتان اهل آشپزی کردن هستید؟
بله
همسرتان آقای رجبی چطور؟
بله فکر میکنم دو آدم بالغ در زندگی باید آشپزی بلد باشند، باید باهم کار کنند ما در کنار هم داریم زندگیمان را پیش میبریم.
برای آیندهتان چه برنامهای دارید؟
هرچه پیش آید خوش آید.